جدول جو
جدول جو

معنی یاسمن بدن - جستجوی لغت در جدول جو

یاسمن بدن
(سَ مَ بَ دَ)
آن که بدن سپید و لطیف دارد:
خوش بود عیش با شکردهنی
ارغوان روی و یاسمن بدنی.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ مَ)
آن که بوی یاسمن دهد و خوشبو باشد:
جوابش داد خورشید سخنگوی
نگار سروقد یاسمن بوی.
فخرالدین اسعد (ویس و رامین).
تو بر بندگان مه رویی
با کنیزان یاسمن بویی.
سعدی
لغت نامه دهخدا